مباني حكومت دموكراتيك و اقتدار گرا
ورد 100 ص
چكيده : مساله و سرنوشت آن
دموكراسي در سده ي نوزدهم ابتدا در آمريكا و اروپاي غربي بوجود آمد و سپس به نقاط ديگر گسترش يافت و جهاني شدن نيز سبب تسريع روند رشد دموكراسي در اين نقاط شد و يكي از مهمترين دلايل اضمحلال حكومتهاي غير دموكراتيك بود . پرسش اصلي پايان نامه اين است كه 1- چرا فرآيند دموكراتيك در كشورهاي اروپايي سريع تر از از كشورهاي آسيايي از سال 2005 تا 1997 بوده است ؟ و 2- آيا جهاني شدن بر روند اضمحلال حكومتهاي اقتدارگرا و رشد دموكراسي موثر بوده است ؟
پاسخ پرسش اول اين است كه چون در اروپاي غربی عوامل مساعد دراز مدت ، ميان مدت و كوتاه مدت چندي در قوام دموكراسي مبتنی بر نمايندگي موثر بوده اند توزيع عادلانه تر زمين ، فقدان سابقه فئوداليسم و اثر امنيت زمين دار همراه با سنت ليبراليسم انگليسی در آمريكا از جمله عوامل مساعد دراز مدت بودهاند .
در انگلستان پيدايش جنبش اصلاح دين و گسترش اخلاق پروتستاني ، جنبش ديوار كشي و ضعف طبقه دهقان و انقلاب صنعتي در 1970 از جمله عوامل و زمينه هاي ساختاري مهم درگذار به دموكراسي در اروپاي غربي و آمريكا به شمار مي آيد .
در اين پايان نامه فرضيه اصلي اين است كه دموكراسي دستاورد جوامع پيشرفتۀ غربي است كه موج اول آن در اروپاي غربي و آمريكاي شمالي و در طي سده ي نوزدهم رخ داد و مي توان گفت كه دموكراسي ابتدا در جوامع غربي و سپس به نقاط ديگر جهان گسترش پيدا كرد . در اين پژوهش اثبات شد كه دموكراسي دستاورد جوامع غربي و مناسب كشورهاي غربي است ولي مي تواند در جوامع ديگر نيز بوجود آيد . به شرط آنكه خود الزامات آن را به وجود آورند و اين مستلزم گذر زمان است .
مقدمه
در اين پژوهش ، در فصل اول كه شامل كليات است با توجه به عنوان پايان نامه «مباني حكومتهاي دموكراتيك و اقتدارگرا» به بيان مسئله ، محدود زماني و مكاني ، تاريخچه و ضرورت انجام تحقيق ، اهداف پژوهش، پيشينه ي تحقيق ، مفاهيم بنيادين ، پرسش اصلي و پرسش هاي فرعي، روش گردآوري اطلاعات، چارچوب نظري تحقيق و محقق و ترسيم نمودار با توجه به موضوع پرداخته ايم. در بيان مسئله به تشريح الزامات و مباني حكومت دموكراتيك و اقتدارگرا و سپس به تاريخچه دموكراسي كه ابتدا از يونان باستان و در قرن نوزدهم در اروپاي غربي و آمريكا آغاز شد و پس از آن به نقاط ديگر جهان بسط و گسترش يافت، پرداختهايم. در چارچوب نظري تحقيق به نظريه اقتدارگرايي لينتز و پرل موتر و نظريه اقتدارگرايي دوتوكويل و ماركس پرداخته و در چارچوب نظري محقق با توجه به چارچوب نظري تحقيق ، (رويكرد پژوهش) بيان شده است كه عبارت است از : بوجود آمدن دموكراسي و پا برجاماندش در داخل كشورها نيازمند بسيج فراگير و گسترده ي تشكيلات و نهادهايي است كه توسط توده ي مردم اداره شود و در عرصه ي بين الملل نيز كشورها بايد بر طبق موازين جهاني در همه ي عرصه هاي فرهنگي ، اقتصادي و سياسي فعاليت گسترده داشته باشند و سپس با توجه به چارچوب نظري نمودار تحقیق رسم شده است .
فصل دوم به نظريه هاي حكومت هاي غير دموكراتيك و توتاليتاريسم هانا آرنت، اقتدارگرايي لينتز و نظريه هاي مربوط به حكومت هاي دموكراتيك و دموكراسي (كارل پوپر و دوتوكويل) پرداخته و سپس پژوهشگر تحليل خود را با توجه به اين چهار نظريه بيان نموده است . در فصل سوم ابتدا به مقدمه اي از امواج دموكراتيزاسيون كه توسط ساموئل هانتينگتون بيان شده بود پرداخته و سپس به محرك هاي اصلی دموكراسي ، توسعه اقتصادي و عملكرد (اقتصادي) تغيير نقش كليساي كاتوليك و تغيير هنجارهاي بين المللي اشاره و پس از آن به تاثير جهاني شدن بر دولت_ ملت و دموكراسي بر اساس نظريه ي ديويد هلد پرداخته شده است . اين تاثيرات عبارتند از : حقوق بين الملل ، بين المللي شدن تصميم گيري سياسي ، هويت ملي و جهاني شدن فرهنگ ، اقتصاد جهاني . موانع مهم سياسي ، اقتصادي و فرهنگي دموكراسي مورد نظر قرار گرفت و در پايان به تاثير جهاني شدن بر اضمحلال حكومت هاي اقتدارگرا پرداخته شده است . يك جمع بندي تحليلي در هر فصل و پاسخ به سوال فرعي و اثبات فرضيه مرتبط با آن صورت گرفته شده است . فصل چهارم ابتدا به بيان درآمدي بر دموكراسي و سپس به محدوده هاي تحقق دموكراسي پرداخته است .
در فصل پنجم به دموكراسي در خاورميانه پرداخته و ديدگاه ايالات متحده آمريكا در مورد ليبراليسم و دموكراسي در خاورميانه پس از 11 سپتامبر 2001 را شرح داده است و سپس در قسمت بعد ريشه هاي اقتصادي دموكراسي و در انتهاي
فصل تاثير جهاني شدن بر روند دموكراسي در ايران توضيح داده شده است .
فصل اول
كليات
1-1 بيان مسأله
از نظر تاريخي قديمي ترين شكل ثبت شده از دموكراسي دولت شهرهاي يونان بويژه آتن است . در قرن پنجم قبل از ميلاد ، آتن در ميان ساير اجتماعات شهري و قدرت هاي رقيب به عنوان اولين دولت شهر به وجود آمد. «بسط و گسترش دموكراسي در آتن يكي از سرچشمه هاي الهام بخش انديشه هاي سياسي جديد بوده و آرمانهاي سياسي آن از قبيل برابري در ميان شهروندان آزادي و احترام به قانون و عدالت ، در گذر از قرون و اعصار به انديشه سياسي در غرب شكل بخشيده است. دموكراسي در يونان به معناي حكومت خود مردم بود ، يعني همان چيزي كه اينك دموكراسي مستقيم ناميده مي شود.» البته بايد ياد آوري كرد كه اين دموكراسي شامل زنان و بردگان نمي شده است. (بلاغي غزنوي، 1382،ص 33)
در واقع سیاست مردمي و در رأس همه آنها آتشفشان مردم فرانسه و گرايش آنها به سياست در سالهاي انقلاب ، تاريخ دموكراسي را دگرگون ساخته است. ميتوان گفت انديشه هاي سياسي كه در اذهان فلاسفه و راديكال هاي محبوب مردم، آرزو و رويایي بيش نبود، ناگهان نه تنها در فرانسه و حتي اروپا، بلكه در سراسر جهان در دستور كار سياست واقعي قرار گرفت.
به گفته ارنست ويكلي: «دموكراسي تا زمان انقلاب فرانسه فقط واژه اي ادبي بود ، اما از آن زمان به بعد بخشي از واژگان سياسي شد.» (آربلاستر، 1379،65 )
در مقابل رژيم هاي مردم سالار، رژيم هاي اقتدار طلب* قرار دارند . واژه ي اقتدار از ريشه لاتين واژهي (اتوريته**)، كه به سناي روم مربوط بوده گرفته شده است. مفهوم اقتدار با مفهوم قدرت و نفوذ پيوندي تنگاتنگ دارد. رابرت دال، در توضيح اقتدار گفته است كه «نفوذ رهبران سياسي زماني بر حق دانسته ميشود كه به سوي اقتدار معطوف ميگردد.» به عقيده ي رابرت دال: «اقتدار نوع ويژهاي از نفوذ یا نفوذ مشروع ميباشد.» (عالم، سال 1380 ص100) اقتدار به معني قدرت قانونی سلسله مراتبي و مشروع است و اقتدار يكي از اشكال بسيار كار آمد نفوذ است و نه تنها مطمئن تر و پردوام تر از اجبار ميباشد بلكه عاملي است كه به رهبر كمك مي كند تا بتواند با كمترين استفاده از منابع سياسي براحتي حكومت كند .
اقتدار را ميتوان آن قدرتي دانست كه باسلسله مراتب روابط مردم همراه است و كساني را كه در بالاي سلسله مراتب قرار دارند قادر مي سازد بر كساني كه در مراتب پائين تر قرار دارند فرمان برانند و آنها را وادار به اطاعت كنند. اين قدرت دو جنبه دارد : يكی جنبه ي زور است و جنبه ي ديگر قانون. اقتدار ممكن است انحصاراً بر اين يا آن جنبه يا بر تركيب هاي گوناگون زور و قانون متكي باشد. (عالم، 1380، 100) حكومت غير دموكراتيك ، خواه به رهبري ريش سفيدان، روساي قبايل، پادشاهان و اشراف زادگان، امپراطوريها، رژيم هاي نظامي يا دولتهاي تك حزبی، در بخش اعظم تاريخ بشري نوعي هنجار به شمار مي آمده است . تا دهۀ 1970 م سلطه ي حكومتهاي غير دموكراتيك ، شايع تر از دموكراسي هاي بوده و در بخش عمده ي قرن بيستم به نظر مي رسيد ابتدا فاشيسم و سپس كمونيسم به عنوان موج آينده جايگزين دموكراسي شده باشند . با وجود اين كه جهان وارد عصر دموكراسي شده است ، ولي هنوز رژيم هاي غير دموكراتيك موجودیت خود را از دست نداده اند. (بروكر، 1384، 23)
در اين پژوهش پژوهشگر سعي دارد : علل زوال حكومتهاي اقتدارگرا و رشد دموكراسي و رژيم هاي دموكراتيك را درجهان از سالهاي 1997 تا 2005 (1376 تا 1384) مورد بررسي قرار دهد و نوآوري پژوهشگر بررسي تاثير جهاني شدن بر روند دموكراسي و زوال اقتدارگرايي است .
2-1 ضرورت انجام تحقيق
در اين پژوهش سعي بر آن است كه باتوجه به حدود مطالعاتي و پرسش هاي مطرح شده و همچنين تحقيق و تعاريف و مفاهيم اساسي موضوع ، با روش هاي مقايسه اي و تحليلي ، به بررسي حكومت هاي دموكراتيك و اقتدارگرا پرداخته شود و همينطور به بررسي فرآيند دموكراتيك شدن در عرصه ي بين الملل در سالهاي 2005 تا 1997 نيز پرداخته خواهد شد . و در پايان هدف آن است كه ميزان تاثير جهاني شدن بر اضمحلال حكومتهاي اقتدارگرا و بر رشد دموكراسي مشخص شود در ضمن در اين پژوهش به بررسي الزامات و مقدمات برقراري دموكراسي نيز خواهيم پرداخت.
3-1 اهداف پژوهش
پژوهشگر اميد دارد در طي اين پژوهش به اهداف ذيل دست يابد ؛
الف – اهداف كلي
بيان مباني حكومتهاي دمكراتيك و اقتدارگرا و بررسي رشد روند دمكرابتزاسيون در عرضه نظام بينالملل و علل آن است كه در نتيجة آن تاثير جهاني شدن بر اضمحلال حكومتهاي اقتدارگرا و رشد دموكراسي نيز مشخص خواهد شد .
ب – اهداف جزئي
4-1 محدوده زماني و مكاني تحقيق
اين پژوهش روند رشد فرآيند دموكراسي در اروپاي غربي و آمريكاي شمالي را از سالهاي 2005 تا 1997 بررسي مي كند .
5-1 پيشينهي تحقيق
بديهي است مشخص ساختن پيشينه ي تاريخي تحقيق از ضروريات اساسي جهت انجام يك تحقيق و پژوهش عمقي و پر محتوا و در نهايت موفقيت آميز خواهد بود . چرا كه با اين اقدام ميتوان به راحتي مسير گذشته و ترسيم آيندهي موضوع را پيش روي قرار داد و با چشمي باز درجهت انجام مراحل تحقيق گام برداشت .
در مورد عنوان پايان نامه منابع زير به عنوان پيشينه ي موضوع مورد مطالعه قرار گرفته اند ونكات بر جسته ي آنها مشخص گرديد است :
منابعي كه در بالا به آنها اشاره كرديم هر كدام به نكته اي تاكيد و تكيه داشته اند به عنوان مثال يكي بر قدرت و سرعت تصميم گيري در رژيم هاي اقتداگرا تاكيد داشته و ديگري بر دموكراسي در صحنه ي جهاني و نقش جهاني شدن اقتصاد و فرهنگ و ارتباطات و تاثير آن بر گسترش جامعه مدني در سطح جهان و همينطور دموكراسي را به عنوان شكلي از حكومت و اهميت سياسي تكامل طبقات بر اساس سرمايه داري صنعتي و مفهوم توتاليتاريسم و اهميت و معنايي پيكار هميشگي با آن و به كار بردن روش هاي نقدي و عقلي علم در مورد مشكلات جامعه ي باز و ابطال پذيري هر گونه فرضيه و نظريه اي مورد نظر كارل پوپر است .
نوآوري پژوهشگر : در اين پژوهش بررسي تاثير جهاني شدن بر روند دموكراسي و زوال اقتدارگرايي است .
6-1 كليد واژهها
پژوهشگران براي پيشگيري از برداشت هاي نادرست و به منظور بر طرف نمودن ابهامات بايد به تعريف دقيق مفاهيم و واژه هاي به كار رفته در پژوهش خود بپردازند . در اين قسمت نيز واژه ها و مفاهيم به كار رفته در چارچوب مشخص مورد نظر ، تعريف مي شوند .
Authoritarian Regime *
Authority **
فهرست مطالب
عناوين صفحه
چكيده.............................................. 1
مقدمه ............................................. 2
فصل اول كليات
1-1 بيان مساله .................................... 5
2-1 ضرورت انجام تحقيق.............................. 7
3-1 اهداف پژوهش ................................ 7
1-3-1 اهداف كلي ............................... 7
2-3-1 اهداف جزئي................................... 7
4-1 محدوده ي زماني و مكاني تحقيق................... 7
5-1 پيشينۀ تحقيق................................... 8
6-1 كليد واژهها.................................... 9
1-6-1 دموكراسي.................................... 9
2-6-1 اقتدارگرايي................................ 10
3-6-1 جهاني شدن.................................. 10
7-1 موج جديد دموكراسي............................. 11
8-1 پرسش اصلي..................................... 12
1-8-1 پرسشهاي فرعي............................... 12
9-1 روش تحقيق..................................... 12
10-1 روش گردآوري اطلاعات........................... 12
11-1 چارچوب نظري تحقيق ........................... 13
1-11-1 نظريه اقتدارگرايي لينتز (Lints) و پرل موتر (Perl moter) 14
2-11-1 نظريه دموكراسي : دوتوكويل و ماركس.......... 14
12-1 چارچوب نظري محقق............................. 15
13-1 نمودار ...................................... 15
(فصل دوم)
بخش اول
1-2 دموكراسي چيست ................................ 19
2-2 مباني حكومت دموكراتيك ........................ 20
1-2-2 حقوق مدني .................................. 21
2-2-2 اصل نمايندگي ............................... 21
3-2-2 حكومت جمهوري ............................... 22
4-2-2 تفكيك قوا .................................. 22
5-2-2 نظارت قوا بر يكديگر ........................ 22
6-2-2 پارلمان و پارلمانتاريسم .................... 23
7-2-2 ساختار پارلمان ............................. 23
8-2-2 دموكراسي پارلمان و دموكراسي رياستي ......... 23
9-2-2 فرآيند تشكيل دولت .......................... 24
10-2-2 كابينة دولت ............................... 24
11-2-2 تشكيل ائتلاف ............................... 25
12-2-2 اشكال تصميم گيري در دموكراسيها ............ 25
13-2-2 مسئوليت پذيري حكام و مقامات سياسي ......... 25
الف – مسئوليت مقامات انتفاعي ..................... 25
ب – مسئوليت مقامات غير انتفاعي ................... 25
3-2مباني حكومت اقتدارگرا.......................... 26
1-3-2 اقتدار ..................................... 26
2-3-2 منابع اقتدار ............................... 26
3-3-2 ضمانت اجراي اقتدار.......................... 27
4-3-2 ويژگيهاي اقتدار............................. 27
5-3-2 اقتدارگرايي ................................ 28
بخش دوم
نظريه هاي حكومتهاي غير دموكراتيك.................. 29
4-2 هانا آرنت (توتاليتاريسم)..................... 29
5-2 لينتز (اقتدارگرايي)......................... 30
نظريه هاي حكومتهاي دموكراتيك...................... 31
6-2 پوپر (دموكراسي).............................. 31
7-2 دوتوكويل (دموكراسي)........................... 33
نتيجه گيري ....................................... 35
(فصل سوم)
1-3 مقدمه........................................ 37
2-3 تعريف جهاني شدن .............................. 39
3-3 شاخصهاي جهاني شدن ............................ 40
4-3 نظريههاي مختلف درباره جهاني شدن و تاثير آن بر دموكراسي 41
1-4-3 رويكرد مثبت نسبت به تاثير جهاني شدن بر دموكراسي 41
2-4-3 رويكرد منفي نسبت به تاثير جهاني شدن بر دموكراسي 42
3-4-3 رويكرد بينابين نسبت به تاثير جهاني شدن بر دموكراسي 42
5-3 محركهاي دموكراتيزاسيون ...................... 44
1-5-3 توسعه اقتصادي .............................. 44
2-5-3 عملكرد (اقتصادي) ........................... 45
3-5-3 نقش كليسايي كاتوليك ........................ 46
4-5-3 تغيير هنجارهاي بين المللي .................. 47
6-3 موانع مهم بر سر راه رشد دموكراسي ............. 48
7-3 تاثير جهاني شدن بر اضمحلال حكومتهاي اقتدارگرا . 50
جمع بندي ......................................... 51
(فصل چهارم)
تحقق دموكراسي..................................... 53
1-4 درآمدي بر دموكراسي ........................... 53
2-4 محدوده هاي تحقق دموكراسي ..................... 55
جمع بندي ......................................... 59
(فصل پنجم)
موانع گذار به دموكراسي د رخاورميانه و ايران ..... 60
1-5 دموكراسي د رخاورميانه ........................ 61
2-5 ديدگاه ايالات متحده آمريكا از ليبراليسم و دموكراسي 61
3-5 دموكراسي د رخاورميانه پس از 11 سپتامبر ....... 61
4-5 ريشههاي اقتصادي دموكراسي ..................... 63
5-5 تاثير جهاني شدن بر دموكراتيزاسيون در ايران ... 67
جمع بندي ......................................... 71
(فصل ششم)
نتيجه گيري نهائي _ دلايل تاييد يا عدم تاييد فرضيه ها و پيشنهادات .................................................... 73
1-6 نتيجه گيري نهائي ............................. 73
2-6 دلايل اضمحلال رژيم هاي اقتدار گرا ............. 78
3-6 دلايل تاييد يا عدم تاييد فرضيه ها ............ 84
4-6 پيشنهادات .................................... 86
كتاب نامه ........................................ 87
مباني حكومت دموكراتيك و اقتدار گرا 100 ص_1551188645_22920_2358_1577.zip0.22 MB |